آیاتی و تفسیرشان

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

آیاتی و تفسیرشان


 سلام دوستان

هر از گاهی قرآن بخونیم خیلی خوبه.

فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا﴿59﴾

 

آنگاه پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند ديد (59) سوره مریم

 

إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا ﴿60﴾

 

مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام دادند كه آنان به بهشت درمى‏آيند و ستمى بر ايشان نخواهد رفت (60) سوره مریم

از تفسیر المیزان مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه:

فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا
 


.
اهل لغت گفته اند: كلمه (خلف ) در صورتى كه با سكون لام خوانده شود به معناى بدل زشت است ، و در صورتى كه با فتحه لام خوانده شود ضد آن است ، يعنى به معناى بدل خوب است ، گاهى هم مى شود كه بعكس استعمال شود.
و كلمه (اضاعوا) از ضياع است ، كه ضياع هر چيزى به معناى فساد و يا از بين رفتن آن است ، از اين جهت كه آنطور كه بايد ، سرپرستى نشود، مثلا وقتى گفته مى شود (فلان اضاع المال فلانى مال را ضايع كرد) كه با سوء تدبيرش آن را محافظت نكرد و از دست داد، و در جايى مصرف كرد كه نبايدمى كرد.
كلمه (غى ) به معناى ضد رشد است ، و رشد به معناى اصابه واقع است ، قهرا غى به معناى اين است كه كسى فكرش به واقع نرسد و به خطا رود، كه در حقيقت قريب المعناى با ضلالت است كه خلاف هدايت مى باشد، و خود به معناى پيمودن راهى است كه صاحبش را به غايت منظور خود برساند.
پس معناى جمله (فخلف من بعدهم خلف ...) اين است كه به جاى آنان كه خدا انعامشان كرده بود و طريقه شان خضوع و خشوع براى خداى تعالى بوده همواره با عبادت متوجه او مى شدند، قومى آمدند و قائم مقام ايشان شدند كه آنچه را از آنان گرفتند يعنى نماز و توجه عبادى به سوى خداى سبحان را ضايع كرده و در آن سهل انگارى نمودند، بلكه به كلى از آن اعراض نمودند، و در عوض ‍ شهوات را پيروى كردند، و در نتيجه همان شهوات ، ايشان را از مجاهده در راه خدا و توجه به او مانع گرديد.
از همين جا روشن مى شود كه مراد از ضايع كردن نماز فاسد كردن آن است ، به اينكه در آن سهل انگارى و بى اعتنايى كنند، و در نتيجه كار به جايى برسد كه آن را بازيچه قرار دهند و در آن دخل و تصرف نمايند، و سر انجام بعد از قبولش به كلى تركش كنند و ضايعش گذارند.
پس اينكه بعضى ها گفته اند: مراد از ضايع كردن نماز ترك آن است خيلى حرف صحيحى نيست ، چون ترك ، به كلى ضايع كردن را نمى گويند، و عنايت دو آيه شريفه متعلق به اين نكته است كه دين الهى از آن طبقه صالح به اين طبقه خلف ناصالح آنها منتقل گرديد، و حق جانشينى آنان را درباره دين ادا نكردند، و آنچه را از نماز به ارث برده بودند ضايع گذارند، در حالى كه نماز تنها ركن عبوديت بود، و در عوض شهوات را كه سد راه حق است پيروى نمودند.
(فسوف يلقون غيا) - بعضى ها گفته اند: يعنى (فسوف يلقون جزاء غيهم به زودى كيفر غى خود را مى بينند)، و در حقيقت اين عبارت مانند جمله (و من يفعل ذلك يلق اثاما) است كه ، تقديرش (و من يفعل ذلك يلق جزاء اثمه ) است ، يعنى هر كس چنين كند كيفر گناه خود را مى بيند.
ممكن هم هست مراد از غى ، خودش باشد نه جزايش ، به اين صورت كه غى را غايت
و منتهاى سير در مسير فرض كرده باشد، و مسير عبارت باشد از ضايع كردن نماز و پيروى شهوات ، و نقطه انتهايش عبارت باشد از غى ، آنگاه فرموده باشد حال كه اين طبقه ناخلف راهى پيش گرفته اند كه نهايتش غى است ، به زودى به همان نهايت نيز مى رسند، حال يا به اينكه در قيامت كه عالم كشف حقايق است پى به گمراهى خود مى برند، يا به اينكه همان گمراهى رفته رفته در دلهاشان رسوخ مى كند تا آنجا كه از اولياى شيطان شوند، همچنانكه فرمود: (ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين ) و به هر حال عبارت مذكور استعاره از كنايه لطيفى است .


الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئك يدخلون الجنه و لا يظلمون شيئا
 


.
اين آيه استثنايى از آيه سابق است ، و مى فرمايد: كسانى كه از اين راه شيطانى برگردند و ايمان آورده عمل صالح كنند داخل بهشت گشته و به هيچ وجه ظلم نمى شوند بلكه به همان طبقه گذشته كه مورد انعام خدا بودند ملحق مى گردند البته با آنان ، نه اينكه از آنان باشند همچنانكه در آيه (و من يطع اللّه و الرسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا) نيز فرمود: كسانى كه خدا و رسول را اطاعت مى كنند با كسانى (نه از كسانى ) خواهند بود كه خدا به ايشان انعام فرموده ، كه عبارتند از انبياء و صديقين و شهداء و صالحين ، كه نيكو رفقايى هستند.
(فاولئك يدخلون الجنه ) - اين جمله از باب به كار بردن مسبب در جاى سبب است ، و اصل آن (اولئك يوفون اجرهم ) است ، يعنى ايشان به تمام و كمال اجر خود را مى يابند، به دليل اينكه بعد از آن فرموده : (و لا يظلمون شيئا) چون ظلم نشدن در كوچكترين عمل از لوازم يافتن اجر تمام و كمال است ، نه از لوازم داخل بهشت شدن .

منبع

از تفسیر نمونه اثرآیت الله ناصر مکارم شیرازی مد ظلّه و جمعی از فضلا وفقهم الله:

سـپـس از گروهى كه از مكتب انسان ساز انبياء جدا شدند و پيروانى ناخلف از آب در آمدند سـخـن مـى گـويـد و قـسـمـتى از اعمال زشت آنها را بر مى شمرد و مى گويد: بعد از آنها فـرزنـدان نـاشـايـسته اى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند، و از شهوات پيروى نمودند كه به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد) (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا).
(خـلف ) (بـر وزن بـرف ) بـه مـعنى فرزندان ناصالح و به اصطلاح (ناخلف ) است در حالى كه (خلف ) (بر وزن صدف ) به معنى فرزند صالح است .
ايـن جـمـله مـمـكـن اسـت اشـاره بـه گـروهـى از بـنـى اسـرائيـل بـاشـد كـه در طـريـق گـمـراهـى گام نهاده ، خدا را فراموش كردند، پيروى از شـهـوات را بـر ذكر خدا ترجيح دادند، جهان را پر از فساد نمودند و سرانجام به نتيجه اعمال سوء خود در دنيا رسيدند و در آخرت نيز خواهند رسيد.
در ايـنكه منظور از (اضاعه صلاة ) در اينجا ترك نماز است و يا تاءخير از وقت آن ، و يـا انـجام دادن اعمالى كه نماز را در جامعه ضايع كند؟ مفسران احتمالهاى مختلفى داده اند، ولى معنى اخير، صحيحتر به نظر مى رسد.
چـرا از مـيـان تـمـام عـبـادات ، روى نـمـاز در ايـنـجـا انـگـشـت گـذارده شـده ؟ شـايـد دليل آن اين باشد كه (نماز) چنانكه ميدانيم سدى است در ميان انسان و گناهان ، هنگامى كـه اين سد شكسته شد، غوطه ور شدن در شهوات ، نتيجه قطعى آنست و به تعبير ديگر همانگونه كه پيامبران ، ارتقاء مقام خود را از ياد خدا شروع كردند و به هنگامى كه آيات خـدا بـر آنـهـا خوانده مى شد به خاك مى افتادند و گريه مى كردند، اين پيروان ناخلف سقوط و انحرافشان از فراموش كردن ياد خدا شروع شد.
از آنـجا كه برنامه قرآن در همه جا اين است كه راه بازگشت به سوى ايمان و حق را باز بـگـذارد در ايـنـجـا نيز بعد از ذكر سرنوشت نسلهاى ناخلف چنين مى گويد: مگر آنها كه تـوبـه كـنـنـد و ايـمـان آورنـد و عـمـل صـالح انـجـام دهـنـد، آنـهـا داخـل بـهـشـت مـيـشـونـد و كـمـتـريـن ظـلمـى بـه آنـهـا نـخـواهـد شـد (الا مـن تـاب و آمـن و عمل صالحا فاولئك يدخلون الجنة و لا يظلمون شيئا).
بـنـابـرايـن چـنـان نيست كه اگر كسى يك روز در شهوات غوطه ور شود براى هميشه مهر يـاءس و نـومـيـدى از رحـمت خدا بر پيشانى او كوفته شود، بلكه تا نفسى باقى است و انسان در قيد حيات دنيا است ، راه بازگشت و توبه باز است .
نكته ها:
ادريس كيست ؟
طبق نقل بسيارى از مفسران ، ادريس جد پدر نوح است .
نـام او در تـورات (اخـنـوخ ) و در عـربـى (ادريـس ) ميباشد كه بعضى آن را از ماده درس مـى دانـنـد، زيـرا او اولين كسى بود كه با قلم خط نوشت ، او علاوه بر مقام نبوت ، به علم نجوم و حساب و هيئت احاطه داشت ، و نخستين كسى بود كه طرز دوختن لباس
را به انسانها آموخت .
در مورد اين پيامبر بزرگ قرآن تنها دو بار - آنهم با اشاره هاى كوتاه سخن گفته است ، يكى در آيات مورد بحث و ديگرى در سوره انبياء آيه 85 و 86 و در روايات مختلف شرح مـبـسـوطـى در بـاره زنـدگى او نوشته اند كه نمى توان همه آنها را معتبر دانست به همين دليل ما به اشاره بالا قناعت كرده و از اين بحث ميگذريم .
2 - در حـديـثـى كـه در بـسـيـارى از كـتـب دانـشـمـنـدان اهل سنت آمده ، چنين ميخوانيم پيامبر هنگامى كه آيه فخلف من بعدهم خلف ..
. را تـلاوت كـرده ، فـرمـود: يـكـون خـلف مـن بـعـد سـتـيـن سـنـة اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشـهـوات فـسـوف يلقون غيا ثم يكون خلف يقرئون القرآن لا يعدوا تراقيهم ، و يقرء القـرآن ثـلاثـة مـؤ مـن و مـنـافـق و فـاجـر: (بـعـد از شـصـت سال ، افرادى به روى كار مى آيند كه نماز را ضايع ميكنند و در شهوات غوطهور ميشوند و بـه زودى نـتـيجه گمراهى خود را خواهند ديد، و بعد از آنها گروه ديگرى روى كار مى آيـنـد كه قرآن را (با آب و تاب ) ميخوانند ولى از شانه هاى آنها بالاتر نمى رود (چون نـه از روى اخـلاص اسـت و نـه بـراى تـدبـر و انـديـشـه بـه خـاطـر عـمـل ، بـلكـه از روى ريـا و تـظـاهـر اسـت و يـا قـنـاعـت كـردن بـه الفـاظ، و بـه هـمـيـن دليل اعمال آنها به مقام قرب خدا بالا نمى رود).
قـابـل تـوجه اينكه اگر مبدء شصت سال را هجرت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بگيريم درست منطبق بر زمانى مى شود كه يزيد بر اريكه قدرت نشست و سالار شهيدان امـام حـسـيـن (عـليـهـالسـلام ) و يـارانش شربت شهادت نوشيدند، و بعد از اين ، باقيمانده دوران بـنـى امـيـه و دوران بـنـى عـبـاس است كه از اسلام به نامى قناعت كرده بودند و از قرآن به الفاظى و پناه ميبريم به خدا كه ما جزء چنين گروه ناخلفى باشيم .

منبع

نتیجه میگیریم که نمازهامون رو اول وقت و تا جایی که میتونیم با حضور قلب بخوانیم و هیچ چیزی رو بر نماز تفوق ندهیم.
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مطالب و مباحث دینی و مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: آیات 59-60 سوره مریم, تفسیر نمونه, تفسیر المیزان, قرآن کریم, قرآن,
نویسنده : علی ربّانی
تاریخ : جمعه 13 بهمن 1391
زمان : 9:3


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.