خبر از مصائب

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

خبر از مصائب


روزى پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بود. امام حسن عليه السلام شرفياب شد. حضرت تا او را ديد گريه كرد و فرمود: پسرم نزد من بيا، بعد پيامبر صلى الله عليه و آله آن قدر او را به خود نزديك كرد تا او را روى زانوى راستش نشانيد. سپس حسين عليه السلام شرفياب شد و چون پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد گريست و فرمود: «پسرم نزد من بيا»، و او را آنقدر به خود نزديك كرد تا روى زانوى چپش نشانيد. بعد فاطمه عليهاالسلام آمد، و چون پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد گريست و فرمود: دخترم نزد من بيا و او را در پيش روى خود نشانيد. سپس اميرالمؤمنين عليه السلام آمد. وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد گريست و فرمود: «برادرم، نزد من بيا» و او را آنقدر به خود نزديك كرد تا طرف راست خود نشانيد.

آنگاه اصحابش عرض كردند: يا رسول الله، هيچيك از آنان را نديدى مگر آنكه گريستى. آيا در ميان آنان كسى نبود كه با ديدن او مسرور و خوشحال باشى؟

حضرت فرمود: قسم به خدائى كه مرا به پيامبرى مبعوث كرده و مرا بر همه ى خلايق برگزيده، من و آنان گرامى ترين خلق در پيشگاه خدا هستيم و در روى زمين كسى محبوبتر از آنان نيست.

اما على بن ابى طالب كه برادر و همتاى من و صاحب امر بعد از من و صاحب لواى من در دنيا و آخرت و صاحب حوض و شفاعت من است او صاحب اختيار هر مسلمان، و امام هر مؤمن، و پيشواى هر پرهيزگارى است. او وصى و جانشين من بر اهلبيتم و امتم در حيات من و بعد از مرگم است. دوست او دوست من، و دشمن او دشمن من است، و به ولايت او امتم مورد رحمت قرار مى گيرند و عداوت او شامل لعنت است. و قتى او به طرف من آمد گريستم، چون مكر و غدر امت نسبت به او بعد از خود را به ياد آوردم، كه او را از جايگاه و مسند من كه خدا براى او قرار داده كنار مى زنند. سپس امر ولايت و امامت با اوست تا وقتى كه ضربت بر سرش مى زنند، و در بهترين ماهها ماه رمضان كه قرآن در آن براى هدايت مردم و جدايى حق و باطل نازل شده با آن ضربت محاسنش خضاب مى شود. [ امالى صدوق: مجلس 24 ج 2.]

اما دخترم فاطمه

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اما دخترم فاطمه، او سيدة نساءالعالمين از اولين و آخرين است، و او پاره ى تن من و نور چشم من و ميوه ى قلب من و روح ميان دو پهلوى من و حوراء انسيه است.

هرگاه در محراب در پيشگاه پروردگارش مى ايستد، نورش براى فرشتگان آسمان مى درخشد چنانچه نور ستارگان براى اهل زمين مى تابد. خداوند عزوجل به فرشتگان مى فرمايد: «اى فرشتگان من، به كنيزم فاطمه سرور كنيزانم بنگريد كه در برابر من ايستاده و از خوف من تار و پودش مى لرزد و از قلب و جان به عبادت من روى آورده است. شاهد باشيد كه شيعيانش را از آتش امان دادم». و قتى من او را مى بنيم آنچه بعد از من به او مى گذرد يادآور مى شوم مثل اينكه مى بينم داخل خانه اش شده اند و حرمتش هتك و حقش غصب و از ارثش منع شده، و پهلويش شكسته، و كودك در رحمش سقط شده، و فرياد مى زند «يا محمداه» و جواب داده نمى شود، و كمك مى خواهد و كسى به دادش نمى رسد.

بعد از من همواره محزون و غمناك و گريان است. گاهى انقطاع وحى از خانه اش را بياد مى آورد و گاهى جدائى و هجران مرا متذكر مى شود، و در تاريكى شب از فقدان صداى من كه از بيدارى شب با قرآن مى شنيد، وحشت مى كند. سپس خود را كه در دوران پدر عزيز بود، خوار و ذليل مى بيند، و در اين هنگام خداوند او را با فرشتگان مانوس مى كند، و او را با آنچه به مريم بنت عمران گفتند ندا مى دهند: «اى فاطمه، خداوند تو را برگزيد و پاك گردانيد، و تو را بر زنان عالم برگزيد. يا فاطمه، براى پروردگارت دست به دعا برادر و سجده كن و با ركوع كنندگان ركوع بجا آور».

آنگاه درد و رنج او شروع مى شود و مريض مى گردد، و خداوند مريم دختر عمران را مى فرستد كه از او پرستارى كند و در بيمارى انيس و مونس او گردد. در اين هنگام مى گويد: «پروردگارا، من از زندگى خسته ام و از اهل دنيا ملول و ناراحتم. مرا به پدرم ملحق كن». خداوند او را به من ملحق مى كند.

او اول كسى از اهل من است كه به من ملحق مى گردد، و با حال حزن و ناراحتى و غم، و با حق غضب شده و شهيد بر من وارد مى شود. آنگاه مى گويم: «بارالها، كسى كه به او ستم كرده لعنت كن، و كسى كه حق او را غصب كرده عقاب كن، و كسى كه او را ذليل كرده ذليل گردان، و كسى كه آن چنان به پهلوى او زده كه سقط جنين كرده، در آتش جهنم مخلد ساز»، و فرشتگان به اين دعاها آمين مى گويند. [ امالى صدوق: مجلس 24 ج 2.]

اما فرزندان فاطمه

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حسن پسرم و فرزندم و پاره تنم و نور چشمم و روشنى دلم و ميوه قلبم است. او سرور و آقاى جوانان بهشت و حجت خدا بر امت است. امر او امر من، و سخن او سخن من است. كسى كه از او پيروى كند از من است، و كسى كه از او نافرمانى كند از من نيست. وقتى من به او مى نگرم آنچه از ذلت و خوارى بسيار بر او وارد مى شود به ياد مى آورم تا آنكه او با زهر جفا و عداوت كشته مى شود. در مرگ او فرشتگان هفت آسمان و همه چيز حتى پرندگان هوا و ماهيان دريا برايش گريه مى كنند. كسى كه به او بگريد چشمش كور نمى شود روزى كه چشمها كور مى شوند، و كسى كه براى او محزون شود قلبش محزون نمى شود روزى كه قلبها محزون مى شوند، و كسى كه او را در بقيعش زيارت كند قدمش بر صراط ثابت مى شود و نمى لغزد روزى كه قدمها مى لغزد.

اما حسين از من است و او پسرم و فرزندم و بهترين خلق بعد از برادرش است، و او امام مسلمين و صاحب اختيار مؤمنين و خليفه ى رب العالمين و پناه پناه جويان، و پناهگاه پناهندگان، و حجة خدا بر همه ى خلق است. او سيد و سرور جوانان اهل بهشت و باب نجات امت است. امر او امر من و اطاعت او اطاعت من است. كسى كه از او پيروى كند از من است و كسى كه نافرمانى او كند از من نيست. من وقتى او را مى بينم آنچه كه بعد از من به او روا مى دارند بياد مى آورم. گويا او را مى بينم كه به حرم من پناهنده شده و كسى او را پناه نمى دهد. من در خواب او را به سينه ام مى چسبانم و امر مى كنم كه از مدينه ى من هجرت كند و مژده ى شهادت به او مى دهم. او از مدينه به سوى سرزمين شهادت و قتلگاهش كربلا و زمين كشته شدن كوچ مى كند. گروهى از مسلمان او را يارى مى كنند. آنان در روز قيامت سروران شهداى امت من هستند. گويا او را مى بينم كه تيرى به سويش انداختند و از اسبش به زمين افتاد. بعد او را مانند گوسفند مظلومانه سر مى برند.

آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله گريست و كسانى كه در خدمت او بودند گريستند و صداى شيون آنان بلند شد. سپس فرمود: «بار الها، از آنچه بعد از من به اهل بيتم مى رسد به تو شكايت مى كنم». بعد پيامبر صلى الله عليه و آله وارد منزلش شد. [ امالى صدوق: مجلس 24 ج 2.]

منبع: اما دخترم فاطمه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : علی ربّانی
تاریخ : یک شنبه 25 فروردين 1392
زمان : 9:38


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.