خلیفه خدا بر زمین2

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

خلیفه خدا بر زمین2


 بررسي مفهومي «خليفه اللهي» انسان در آيه خلافت ( آيه 30 سوره بقره)(2)

 

نويسنده:دکترعليرضا کاوند(1)

ديدگاه ها

سه سؤال در اين جا قابل طرح مي باشد که در پس پاسخ به آن ها ديدگاه هايي در اين 
زمينه شکل گرفته است. 
- مراد از «خليفه» در اين آيه چيست؟
- مراد از «خلافت» در اين آيه چيست؟
- چگونه فرشتگان به خونريزي و فساد اين خليفه در زمين پي بردند؟

1. مراد از «خليفه» 

الف) مراد از «خليفه» در آيه «اني جاعل في الارض خليفه» (بقره،30) آدم (ع) است. 
مرحوم طبرسي مي گويد: «در اين که منظور از خليفه حضرت آدم(ع) است شکي نيست... » (طبرسي،74/1)
ب) مراد از «خليفه» آدم (عليه السلام) و ذريه او هستند. 
علامه طباطبايي در تفسير «الميزان» ذيل آيات 30 تا 33 سوره بقره مي گويد: «خلافت نامبرده اختصاصي به شخص آدم (ع) ندارد، بلکه فرزندان او نيز در اين مقام با او مشترکند... دليل و مؤيد اين عموميت خلافت، آيه «اذ جعلکم خلفاء من بعد قوم نوح» [: شما را پس از قوم نوح خليفه ها کرد] ( اعراف،69) و آيه «ثم جعلناکم خلائف في الارض» [:سپس شما را خليفه ها در زمين کرديم] (يونس،14) و آيه «و يجعلکم خلفاء الارض» [: و شما را خليفه ها در زمين کند] (نمل،62) مي باشد... » (طباطبايي،116/1). پس مراد از خليفه در آيه، نوع انساني است، گرچه در اين آيه «خليفه» به صورت مفرد آمده و به نظر مي رسد که تنها بر آدم(ع) انطباق دارد، ولي خداوند نه فقط آدم، بلکه نوع انسان را براي خلافت اراده کرده است. ايشان مي فرمايد: «... خداي سبحان در پاسخ و رد پيشنهاد ملائکه مسئله فساد در زمين و خونريزي در آن را از خليفه زميني نفي نکرد و نفرمود که : نه! خليفه اي که من در زمين مي گذارم، خونريزي نخواهد کرد و فساد بر نمي انگيزد و از سويي نيز ادعاي فرشتگان را [مبني بر اين که ما تو را تسبيح و تقديس مي کنيم] انکار ننمود، بلکه آنان را در اين ادعاي خود تصديق فرمود... ». (طباطبايي،117/1)
از اين سخن بر مي آيد که منظور از خليفه نوع انسان است؛ چرا که اگر فقط مراد از «خليفه» آدم (ع) بود، آدم (ع) که پيامبر است و از پيامبر خدا فساد و خونريزي سر نمي زند، ملائکه اين را مي دانستند و آنچه بر ايشان سؤال برانگيز بوده، مسئله خلافت آدم (ع) و 
فرزندان او است. 
ج) مراد از «خليفه »، فرزندان و ذريه آدم(ع) هستند، نه آدم(ع). 
احتمال ديگر (به نظر نگارنده) اين است که منظور از «خليفه» فرزندان و نسل آدم(ع) باشد؛ چرا که اگر تصور کنيم آدم(ع) اولين انسان روي زمين بوده و پيش از او کسي نبوده است، بنابراين «خليفه» بايد جانشين آدم(ع) باشد که مراد از آن فرزندان و ذريّه او مي شود که نسل به نسل و پي در پي مي آيند و در زمين گاه گاه مرتکب خونريزي و فساد مي شوند، در حالي که حضرت آدم(ع) خود از اين موارد بري و پاک است. 
د) مراد از «خليفه»، آدم (ع) و همه انبياي ديگر هستند. 
شيخ طنطاوي جوهري در تفسيرش ذيل آيه «و اذ قال ربک للملائکه اني جاعل في الارض خليفه... » مي گويد: «خليفه» در اين جا آدم(ع) است، انبياي إلهي نيز اين گونه اند؛ چرا که آن ها در اداره و هدايت بندگان- به جهت دوري مراتب بندگان از فيض الهي - خلفاي خداوندند. پس انبياء واسطه اي هستند تا پيام الهي را از خداوند حق دريافت دارند و آن را به بندگان برسانند، همچنان که غضروف، غذاي استخوان را به او مي رساند، در حالي که گوشت از رساندن اين غذا به استخوان عاجز است؛ چرا که تعامل و ارتباط گوشت با استخوان دور و بعيد است. (طنطاوي،92/1)
از اين رو آدم (ع) به عنوان يک نمونه از انبياي إلهي مورد مثال إلهي قرار گرفته است. 

2- مراد از «خلافت» 

علما و مفسّران در اين که مستخلف عنه کيست و جانشيني اين خليفه از کيست، اختلاف کرده اند:
الف) منظور از خلافت آدم و يا فرزندانش جانشيني از پيشينيان است که قبل از حضرت آدم(ع) روي زمين زندگي مي کرده اند. چون نسل پيشينيان از بين رفتند آفرينش مجدّد انسان يا خلقت حضرت آدم(ع) شروع شد و از اين جهت بود که خداوند آدم(ع) را خليفه ناميد؛ زيرا آدم(ع)جانشين آنان شد. 
مراغي در تفسيرش گويد: «و اذ قال ربک»، يعني براي قومت سخن خداوند به فرشتگان را بيان کن؛ خداوند فرمود: من آدم را به عنوان خليفه و جانشين نوع ديگري [از موجودات] -که در زمين بودند و پس از آنکه در زمين فساد کردند و خون ريختند منقرض و نابود شدند- قرار داده ام، بنابراين آدم(ع) در مکان آن نوع موجودات به عنوان جانشينشان خواهد بود. (مراغي، 80/1)
ب) مقصود از خلافت، خلافت و نمايندگي آدم(ع) و يا فرزندان او از خداوند است. 
آيت الله مکارم شيرازي مي گويد: «بسياري از محققان پذيرفته اند که منظور خلافت الهي و نمايندگي خداوند در زمين است؛ زيرا سؤالي که بعد، ازاين فرشتگان مي کنند و مي گويند نسل آدم ممکن است مبدأ فساد و خونريزي شود و ما تسبيح و تقديس مي کنيم، متناسب همين معناست؛ چرا که نمايندگي خدا در زمين با اين کارها سازگار نمي باشد». (مکارم شيرازي،172/1)
آيت الله سبحاني نيز مي گويد: «مقصود، خلافت و نمايندگي آدم و يا فرزندان او از حضرت حق است و هدف اين است که آدم ظهور أتّم اسماء و صفات خدا باشد و اين خلافت از جانب خدا براي عموم بشر است و مصداق اتمّ و أجلاي آن، انبياء و اولياي إلهي هستند». (سبحاني،134)
ج) مراد از خلافت، جانشيني بني آدم از يکديگر است؛ يعني انسان هايي مي آيند و جانشين و جايگزين انسان هاي قبل مي شوند. 
در آياتي متعدد به اين مسئله اشاره شده است:
- «و اذکروا اذ جعلکم خلفاء من بعد قوم نوح » (اعراف،69)
- «و لقد اهلکنا القرون من قبلکم... ثم جعلناکم خلائف في الارض من بعدهم» (يونس،14-13)
- «فخلف من بعدهم خلف» (اعراف،169)
ديدگاه الف به اعتبار اين که پيشينيان آدم چه کساني بودند، به سه قسمت تقسيم مي شود:
1. آدم (ع) و فرزندان او جانشين فرشتگاني هستند که پيش از آدم(ع) در زمين اقامت داشته اند. 
شيخ طوسي مي گويد: «گروهي مي گويند: خداوند تعالي آدم(ع) را خليفه ناميد؛ زيرا خداوند، آدم(ع) و ذريّه او را جانشينان فرشتگان قرار داده است؛ چرا که فرشتگان ساکنان زمين بودند». (طوسي،131/1)
از سويي آيه فوق و دو آيه ذيل نشان مي دهد که فرشتگان، پيش از آدم خلق شده اند، بنابراين آدم و فرزندانش جانشين فرشتگانند:
-«اذ قال ربک للملائکه اني خالق بشراً من طين* فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين» (ص، 72-71)
- «و اذ قال ربک للملائکه اني خالق بشرا من صلصال من حما مسنون* فاذا سويته 
و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين» (حجر، 29-28)
آيت الله مکارم شيرازي در تفسيرش مي نويسد: «برخي گفته اند منظور از جانشيني آدم(ع) جانشيني فرشتگاني است که قبلاً در زمين زندگي مي کردند». (مکارم شيرازي، 172/1)
شيخ ابوالفتح رازي نيز در تفسيرش به اين مطلب اشاره کرده است. هر چند اقوال ديگر را نيز نقل نموده است. (رازي، 198/1) مرحوم طبرسي نيز در تفسيرش اين قول را آورده است. (طبرسي،74/1)
2. آدم(ع) و فرزندانش جانشين جنّيان هستند که قبل از آن ها در زمين ساکن بوده اند و پس از اين که مرتکب فساد و خونريزي شدند، خداوند آن ها را هلاک کرد يا تبعيد نمود. 
اوّلاً بايد گفت اين مسئله به وضوح از آيات قابل استخراج است؛ چرا که:
- «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» (ذاريات، 56)؛ تقدم ذکر جن بر انس (انسان) دليل براين است که جنّ پيش از إنس خلق شده است. 
- «و الجان خلقناه من قبل من نار سموم* و اذ قال ربک للملائکه اني خالق بشرا من صلصال من حما مسنون» (حجر، 28-27)
ثانياً روايتي از ابن عباس نقل شده است که : «در زمين جنيان ساکن بودند، آنان در زمين فساد کردند و خون ريختند، پس هلاک شدند و خداوند آدم(ع) و ذريّه اش را جانشين آنان ساخت». (طوسي،131/1) مرحوم طبرسي در تفسير «مجمع البيان» به اين مورد نيز اشاره کرده، ولي از راوي اين خبر- که ابن عباس باشد- نامي نبرده است. ( طبرسي، 74/1) شيخ ابوالفتوح رازي نيز از عبدالله بن عباس نقل مي کند:
«براي آنکه از پس قومي بوده که در زمين بودند، ايشان را جانّ گفتند». (رازي، پيشين) 
3. آدم(ع) و فرزندانش جانشين انسان هايي هستند که پيش از آنان در روي زمين زيسته اند و به دليل فساد و خونريزي در زمين ريشه کن شدند و نسلشان منقرض شد. 
علاّمه حويزي در تفسيرش روايتي را به نقل از کتاب «علل الشرايع» آورده که سند آن به امام علي (ع) مي رسد. حضرت مي فرمايند: «... سپس خداوند به فرشتگان فرمود: به جن و نسناسي که مخلوقات من روي زمينند، بنگريد، پس وقتي فرشتگان به گناهان و خونريزي و فساد آنان در زمين نگريستند، اين مسئله برايشان سخت و بزرگ به نظر آمد و به خاطر خداوند بر اهل زمين خشمگين شدند و بر جانشان تأسف خوردند؛ آنان که نتوانستند
جلوي خشم خود را بگيرند، گفتند: اي پروردگار ! تو [خداوند] شکست ناپذير، توانا، جبّار، قهّار و بلند مقام هستي و اين مخلوقات ضعيف و خوار تو در زمينت، در قبضه تو هستند. به روزي تو زندگي مي کنند، از عافيت تو بهره مندند، ولي اين چنين گناهاني را در حضور تو مرتکب مي شوند، [خداوند] بر آنچه ازآنان مي شنوي و مي بيني، تأسف نخور، خشمگين مباش و انتقامت را از آنان مگير، اين کارآنان بر ما نيز گران آمده است و ما اين مسئله را در حضور تو گران و سنگين مي شماريم، پس وقتي خداوند اين سخن را از فرشتگان شنيد «قال اني جاعل في الارض خليفه»؛ [گفت: من در زمين خليفه اي قرار مي دهم]، اين خليفه من، حجت من بر آن ها در زمينم بر مخلوقاتم است... ». (حويزي،51/1)
تعبير «نسناس» که در اين روايات و ديگر روايات آمده، به معناي انسان هايي است که پيش از آدم(ع) و ذريّه او مي زيسته اند. 
آيت الله مکارم شيرازي نيز در تفسير نمونه اين احتمال را به عنوان يکي از اختلافات مطرح، بيان فرموده است. (مکارم شيرازي،172/1)

3. چگونگي پي بردن فرشتگان به خونريزي و فساد خليفه در زمين:

مرحوم طبرسي در تفسيرش چهار احتمال را مطرح نموده که در اين جا به آن ها مي پردازيم:
- بسياري از مفسّران مي گويند : قبل از حضرت آدم(ع) موجودات ديگري زندگي مي کرده اند؛ آنان فساد کردند و خداوند ملائکه را فرستاد تا آنان را برانند و خود به جايشان سکونت پيدا کنند. اکنون فرشتگان مي پرسند که آيا اين آدم نيز مثل جنّ، خونريزي و فساد مي کند؟
- سؤال ملائکه فقط براي فهميدن بوده است، نه در مقام انکار و اعتراض به خدا؛ آنان از خداوند خواستند تا حکمت آفرينش آدم را بفهمند. 
- ابن عباس گويد: خداوند به فرشتگان گفته بود که از فرزندان اين آدم کساني خواهند آمد که فساد و خونريزي مي کنند و پس از آنکه خدا، آدم(ع) را آفريد، فرشتگان سؤال کردند تا بفمند که آيا اين همان آدمي است که خداوند گفته بود ذريّه اش فساد مي کنند يا شخصي غير از اوست؟
- در آيه کريمه چيزي حذف شده است و اصلش اين طور بوده است: من، در روي زمين آدم (خليفه) مي آفرينم و مي دانم که از فرزندانش کساني هستند که فساد مي کنند و خون مي ريزند. پس ملائکه سؤال کردند: ما که جز تقديس و تسبيح کار ديگري نداريم. 
سزاوارتريم تا روي زمين خليفه باشيم». (طبرسي،74/1)

پي‌نوشت‌ها:
 

1-عضو هيئت علمي دانشگاه علوم و معارف قران کريم (دانشکده علوم قرآني ملاير)
نشاني الکترونيک:kavand@ quran.ac.ir
*تاريخ دريافت مقاله:1388/3/24
*تاريخ پذيرش مقاله:1388/9/2
 منبع:نشريه علوم و معارف قرآن کريم، شماره 5.  منبع : راسخون



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مطالب و مباحث دینی و مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: انسانهای معصوم خلیفه خدا در زمینند, خلیفه الله, آدم علیه السلام, انسان خلیفه خدا,
نویسنده : علی ربّانی
تاریخ : جمعه 27 بهمن 1391
زمان : 1:48


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.