حق طلبی چرا ، اما شخصیت زدگی هرگز

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

حق طلبی چرا ، اما شخصیت زدگی هرگز


حق طلبی چرا ، اما شخصیت زدگی هرگز.


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. انه خیر ناصر و معین.


پناه می برم به خدا از علمی که ما را به سوی کمال و تعالی سوق ندهد.


اخیرا با یکی از رفیقان شفیق ( عرشیا) بحثی در رابطه با برخی از اندیشمندان غربی صورت گرفت. دوست بنده به علت مقام بالای علمی این افراد مخالف بیان رذایل اخلاقی این افراد بودند ( و لو اینکه حقیقت داشته باشد) و در استدلالی که آوردند گفتند که اگر جامعه بداند فلان داشنمند فلان اخلاق زشت را داشته نسبت به علم او بی رغبت می شوند و این چیزی نیست که به نفع جامعه  ما باشد

بحثی که هست و به نظر من بسیار مهم است این مسئله است که ما در اسلام و قرآن بسیار مصادیق علم و تفکر و تدبر و تذکر و توجه و تعقل و ... را می بینیم. احادیث زیر همگی از اهمیت علم جویی در اسلام حکایت می کند:


کسب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است (طلب علم منوط به جنسیت نیست)


علم را بجویید حتی اگر در چین باشد ( طلب علم منوط به مکان خاصی نیست)


از گهواره تا گور در طلب علم باشید. ( طلب علم زمان و یا سن و سال خاصی نمی شناسد.)


حکمت گمشده مومن است آن را باید بجوید اگر چه در دست منافق باشد ( شخصیت دارنده علم هم مد نظر نیست)


هر اسیری ( از کفار) به ده نفر مسلمان خواندن و نوشتن یاد بدهد بدون فدیه آزاد است. ( حتی اگر از دشمن حربی هم بنا باشد علم را بیاموزیم باز هم باکی نیست)


پس ذات علم طلبی نه به جنسیت ، نه به سن و سال ، نه به مکان ، نه به شخصیت آموزگار و نه دوست و دشمن بودن آموزگار محدود نمی شود.


پس مهم نیست فردی که قرار است از او بیاموزیم چه نوع انسانی است بلکه مهم این است که آیا علم او کمکی به پیشرفت و ترقی من می کند یا نه.


اما صرف رجحان علمی یک نفر نسبت به ما دلیل بر این نیست که اسلوب و شیوه زندگی آن فرد هم نسبت به ما ارجحیت دارد.


الان کارگردانی که اقدام به تولید فیلم های ضد دینی و ضد الهی می کند شاید سواد کارگردانی بالاتری نسبت به کارگردانی داشته باشد که مثلا سریال امام علی (ع) را ساخته است. اما صرف اطلاع بیشتر از جنبه های تکنیکی و فنی فیلم سازی می تواند دلیلی بر این باشد که این فرد نسبت به کارگردان سریال امام علی(ع) فرد بهتری است؟


مثلا ژان ژاک روسویی که به عنوان فیلسوف بزرگ فرانسوی و از بنیانگذاران فکری انقلاب فرانسه شناخته می شود کتابی نوشته تحت عنوان امیل که در آن شیوه تربیت یک فرزند ایده آل را توضیح می دهد. در حالی که این آدم از فاسدترین افراد زمان خود بوده است. این آدم 5 فرزند حرام زاده را روانه یتیم خانه کرد بی آنکه تا آخرین لحظه حیاتش اهمیتی نسبت به سرنوشت این بچه های بدبخت بدهد. تا آخر عمر هرگز ازدواج نکرد(وهر دم یاری گزید و هر شب جایی خوابید!). بعد همین آدم در مورد شیوه تربیت کتاب می نویسد. این آقا یا خودش نمی فهمد تربیت فرزند  و رابطه پدر و پسری چیست یا بقیه آحاد جامعه بشری را چیز دیگری فرض کرده است.


استیو جابز ملعون هم به نظر کارآفرین بزرگی بوده و ایده های خلاقانه زیادی در رابطه با زمینه های تکنولوژیکی داشته است. اما همین آدم داوطلبانه جاسوسی اسرائیل را کرده است.


دوستان به نظرتان عمروعاص در امر سیاست نابغه نبود ؟ قطعا. اما در لشکر کفر قرار داشت و رو در روی امام معصوم ایستاد. طلحه و زبیر هم از اصحاب رسول الله بودند ولی بر علی (ع) خروج کردند.


منظورم این است که ما نکات مثبت و آموزنده زندگی هر فردی را می توانیم و باید در حد وسع یاد بگیریم اما نباید این توهم را بپذیریم که این افراد انسانهای خوبی هستند. مثلا آقای آنتونی رابینز انسان بسیار موفق و ثروتمندی است و سمینارهای این فرد در  رابطه با موفقیت در همه جای جهان واقعا شگفت انگیز است. اما خب این آدم مسیحی است آیا صرف این مسئله که آنتونی رابینز در رابطه با اصول و قوانین موفقیت از من نوعی بیشتر می داند دلالت بر این امر می کند که من هم از دین خودم برگردم و مسیحی شوم؟ نه. من فقط باید علم موفقیت را از این آدم بگیرم و نه بیشتر. از پزشک علم طبش را بگیرم. از سازنده یک قطعه الکترونیکی همان شیوه ساخت را یاد بگیرم.

کوتاه سخن اینکه از شخصیت ها برای خود بت درست نکنیم. فلان تاجر اصول تجارت را خوب بلد است ولی در کنار آن چند رذیله اخلاقی هم دارد. نباید به صرف موفقیت این تاجر در امر تجارت منکر شخصت اخلاقی این فرد شویم. در کل شخصیت افراد ارتباطی به تخصص علمی یا موفقیت مادی آن افراد ندارد.


حتی این مسئله در داخل خود علمای دین هم مطرح است. مرحوم علامه طباطبایی در رابطه با برخی از روایات کتاب عظیم الشان بحارالانوار اشکالاتی را مشاهده کرده بود ( که گویا این احادیث به امام صادق (ع) منتسب می شد.) و حاشیه در همین زمینه نوشته بودند. ناشر به ایشان گفته لحن قلمشان را قدری ملایمتر بفرمایند. اما علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در پاسخ فرمودند: در مکتب ما ارج و قرب امام صادق (ع) بیشتر از علامه مجلسی ره است. خب آیا علامه طباطبایی ره خواسته با این کار به مرحوم علامه مجلسی ره اهانتی روا دارند؟ ابدا. فقط خواسته اند که حقایق در زیر خاکستر جهل نماند. و الا همه می دانیم که علامه مجلسی ره از بزرگان مذهب تشیع هستند و الحق حق بزرگی بر گردن ما دارند.


در جنگ جمل فردی به حضرت علی (ع) گفت: این دو (طلحه و زیبر) هر دو از اصحاب نزدیک پیامبر بوده اند. مگر می شود اینها باطل باشند. علی (ع) در جواب فرمودند: تو حق را با افراد می شناسی یا افراد را با حق؟


باید جبهه حق و باطل را بشناسیم نه اینکه جبهه حق و باطل را با افراد بشناسیم.


به جز انبیاء  و امامان هر  انسانی اعمالش می تواند خطا باشد. حال هر که میخواهد باشد. می تواند شیخ صنعانی باشد که 50 سال در کعبه به حرمت زیست اما به خاطر عشق یک دختر ترسا دین و آیین خود را فروخت و شراب نوشید و خوکبانی کرد و البته به لطف حضرت حق توبه کرد.


من مخالف تحصیل در کشورهای غربی یا مطالعه آثار محققین این کشورها نیستم.ما پشت به میراث بشری نمیکنیم. اما به دو شرط:


اول اینکه علمی که من می آموزم در جهت خدمت به ابناء بشر  و رستگاری و سعادت من باشد. ( مثلا من طب یاد بگیرم که بتوانم جان انسانها را حفظ کنم یا معماری برای اینکه بتوانم خدمتی به جامعه بکنم) پس علمی که به همراه آن تعهد و اخلاق نباشد آن علم ما را به هیچ کجا نمی رساند.


دوم اینکه از این افراد فقط و فقط علمشان را یاد بگیریم  و علوم دانشگاه های غرب شامل کروات و عرق و ورق و کازینو و دیسکو و نمادها و غیر ذلک نمی شود.

قدرت افرنگ از علم و فن است

از همین آتش چراغش روشن است

علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ 

عقل می باید نه ملبوس فرنگ

اقبال لاهوری ره

 که این امر شامل این مسئله هم می شود که ما شخصیت اخلاقی این آموزگاران را هم بشناسیم تا بتوانیم با معیار دین صحیح را از سقیم تشخیص دهیم و خدای ناکرده به ضلالت  و گمراهی کشیده .نشویم

والسّلام علی من اتّبع الهُـــــــــدی

سجّاد علوی 



نظرات شما عزیزان:

امیر محمد فتحعلی زاده
ساعت21:01---20 بهمن 1391
من با عقیده عرشیا موافقم.وقتی بیاییم بگیم فلان دانشمند فلان رذیلت اخلاقی رو داره ناخواسته ارزشش کم میشه و دیگه کسی قبولش نداره که بخواد حرفشو گوش بده.حالا اگه کسی بخواد شخصیتشو الگو کنه میره دنبالش و با عقلش میسنجه که به درد نمیخوره.

عرشیا
ساعت17:55---20 بهمن 1391
سلام.

وقتی ما از موفقیت یک نفر حرف میزنیم ، فقط و فقط به اون جنبه موفقیتش کافیه اکتفاء کنیم تا تاثیرگذاری لازم رو ایجاد کنیم. حال اگر کسی بخواهد آن فرد را الگوی خود قرار بدهد هم صرفا در آن زمینه خاص آن فرد برایش الگو می شود. کسی یک انسان موفق را به چشم یک اسوه نگاه نمی کند که مطمئنا فرق اسوه و الگو با هم مشخص است. مثلا در مورد ژان ژاک روسو اگر بخواهد راجع به تربیت فرزند نظری بدهد چون خودش بچه های یتیمش را رها کرده است نمی شود به حرفش زیاد اعتناء کرد. چون این بعد از جهت فکری این فرد با زندگی شخصیش عجین شده است. عین دکتری که خودش کچل است و برای بقیه داروی رفع کچلی تجویز می کند. بحث من اشاره نکردن به آن بعد از زندگی فردی آن انسان است که ارتباطی به موفقیت آن فرد ندارد و صرفا اطلاعات زایدی است که تمرکز فرد را نسبت به آن جنبه های موفقیت کمتر می کند. مثلا وقتی راجع به هلن کلر حرف میزنیم تمرکزمان روی این است که او زنی بوده که با وجود داشتن نواقص جسمی (کور و کر و لال) توانسته است به موفقیت های زیادی برسد. اگر من بخواهم مثلا جنبه ی کمونیست بودن این شخص را برجسته کنم آن وقت جنبه های موفقیت این انسان کمرنگ می شود. کاری که اصلا نیاز نیست و فقط ما را از اهدافمان دور می کند.
پاسخ: دوست عزیز من در ابتدای بحثمان گفتم که علم پژوهی یک ضرورت است حال از هر که میخواهد باشد و شخصیت فرد مقابل در این مسئله مهم نیست. شاید برخی بر همین عقیده باشند که شما عرض می کنید و من با آن قسمت از سخنتان که می گویید لازم است در زمینه موفقیت از این آدم الگوگیری کنیم کاملا موافق هستم. من از جنس ان دسته از افراد که از طرفی خود تمایلی به ترقی ندارند و از طرفی هم مظاهر علم را تخریب شخصیتی می کنند تا پوششی برای ضعف عملکرد خود قرار دهند نیستم. گفتم به میراث بشری پشت نمی کنیم. اما شخصا بر این عقیده ام که در کنار شناخت مظاهر علمی و تخصصی فرد ، لازم است که شخصیت فرد مقابل را هم بشناسیم.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مطالب و مباحث دینی و مذهبی، دل نوشته و خودمانی، ،
:: برچسب‌ها: علم و دین, حق شناسی, فرهنگ علم آموزی, دین و علم, منطق, امام شناسی, شخصیت زدگی, جبهه حق, اقبال لاهوری, ژان ژاک روسو,
نویسنده : علی ربّانی
تاریخ : جمعه 20 بهمن 1391
زمان : 15:36


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.